6 مدل ذهنی برای هدایت سرمایهگذاران جدید کریپتو درون یک بازار نزولی
اولین چیزی که باید در مورد مدلهای ذهنی بدانید این است که افراد بسیار کمی از آنها در سناریوهای روزمره استفاده میکنند. دلیل آن ساده است؛ مغزهای بدوی ما برای استفاده از روشهای پیچیده برای نتیجهگیری، بهویژه در بازارهای مالی، آماده نیستند.
مغز ما بیشتر برای سرعت سیمکشی شده است تا دقت! ما معمولاً دوست نداریم زمان زیادی را صرف فکر کردن کنیم، بنابراین تفکر خود را در اولویت اهداف کوتاهمدت و غرایز قرار میدهیم.
بااینحال، روزگار ناامیدانه نیاز به اقدامات متفاوتی دارد و بازار کریپتو در حال حاضر در دوران ناامیدی به سر میبرد.
از ژانویه سال 2022، بازار با زیان بسیار زیادی روبرو شده است، بهطوریکه بسیاری از داراییها تا 90٪ از ارزش خود را از دست دادهاند.
این ممکن است یک دوره چالشبرانگیز برای معامله گران جدیدی باشد که هنوز فراز و نشیبهای این بازار را تجربه نکردهاند.
بااینحال، مدلهای ذهنی مناسب میتواند به آنها کمک کند تا بازار را با دید واقعیتر ببینند و در نتیجه، جهت بهتری به آنها بدهند. به همین دلیل است که ما شش مدل ذهنی را بررسی خواهیم کرد که میتوانند سرمایهگذاران جدید ارزهای دیجیتال را در بازار نزولی راهنمایی کنند.
-
دایره صلاحیت
یکی از حیاتیترین مدلهای ذهنی در معامله و سرمایهگذاری دایره شایستگی یا صلاحیت است.
این مدل ذهنی بهقدری مهم است که حتی سرمایهگذاران برجستهای مانند وارن بافت از آن استفاده میکنند.
دایره صلاحیت اساساً به این معنی است که معامله گران باید روی حوزه تخصص خود تمرکز کنند و از اعتراف به ندانستن نترسند. برای سرمایهگذاران جدید که نمیتوانند بگویند معامله به کدام سمت میرود، تصمیم هوشمندانه این است که معامله را کنار بگذارند و بر حوزههای شایستگی تمرکز کنند.
بین قمار و سرمایهگذاری تفاوت وجود دارد، و درحالیکه جایی برای هر دو وجود دارد، سرمایهگذاران بهتر است تصمیمات قمارگونه کمتری بگیرند.
به همین دلیل مهم است که بهجای اینکه خارج از حوزه صلاحیت خود کار کنید، روی داراییهایی که درباره آنها میدانید تمرکز کنید. همیشه هیاهو و هایپ را نخرید.
معامله گران باید ابتدا روی دایره صلاحیت تمرکز کنند و ببینند چه معاملاتی میتوانند انجام دهند. پس از پایان معامله با داراییهایی که با آنها آشنا هستند، میتوانند سبد خود را گسترش دهند.
-
وارونگی
بسیاری از معاملهگران به چیزهایی فکر میکنند که میخواهند، نه چیزهایی که میخواهند از آنها اجتناب کنند. بهعنوانمثال، معامله گران جدید اغلب اهدافی برای کسب درآمد در یک معامله دارند. آنها معمولاً برنامهای برای اینکه «چقدر نمیخواهند از دست بدهند» ندارند.
درحالیکه ممکن است تمرکز بر آنچه در بازار صعودی رخ میدهد، سودمند باشد، اما شرط هوشمندانهتر این است که در بازار نزولی روی چیزی تمرکز کنید که نمیخواهید.
بهعنوانمثال، بهجای خرید داراییها به دلیل دوبرابر شدن ارزش آنها در یک یا دو سال، سرمایهگذاران باید آنها را با این دید خریداری کنند زیرا فکر میکنند داراییها نیمی از ارزش خود را در یک یا دو سال از دست نمیدهند.
این یک رویکرد معقول برای اتخاذ در بازاری است که داراییها بهجای افزایش ارزش، آن را از دست میدهند. علاوه بر این، داراییهایی که بعید است ارزش خود را حتی بیشتر از این هم از دست بدهند، اغلب همان داراییهایی هستند که میتوانند ارزش خود را دوبرابر کنند. (اگر درک این پاراگراف کمی سخت بود مجدد آن را باحوصله بخوانید)
-
سوگیری تایید
سوگیری تایید یک مدل ذهنی نیست که سرمایهگذاران باید اتخاذ کنند – در عوض، مدلی است که باید ذهن خود را در برابر آن محافظت کنند. سوگیری تایید به تمایل افراد به تفسیر اطلاعات و حقایق بر اساس تصورات از پیش تعیین شدهای که دارند، اشاره دارد.
این یک تله ذهنی است که بسیاری از افراد بهخصوص در سالهای ابتدایی کارشان گرفتار آن میشوند. در اوج بازار صعودی، بسیاری از مردم درباره رسیدن بیتکوین به صد هزار دلار صحبت میکردند.
بسیاری از معامله گران تازهکار آن تحلیلهای افراد باتجربه را نشانهای برای دوبرابر کردن پرتفوی خود میدانستند. بااینحال، آنها عمدتاً توسط سوگیری تأیید هدایت میشدند؛ زیرا بسیاری به بازار روبهرشد امیدوار بودند. به دلیل این امید، آنها تحلیلهایی را که حدس و گمان محض است را به واقعیت تعبیر کردند.
البته عواقب بد اینگونه رفتارها دور از ذهن نبود. در ماه می، بازار ریزش وحشتناکی را تجربه کرد و در ماه آوریل، هیچکس دیگر از رسیدن بیتکوین به 100 هزار دلار صحبت نمیکرد.
نکته جالب در مورد کل آن قسمت این است که احتمالاً به همان اندازه تحلیلهای تکنیکال یک بازار نزولی را پیشبینی میکردند، به همان اندازه هم تحلیل صعودی وجود داشت. اما سوگیری تایید تضمین میکند که افراد بر پیشبینی مثبت تمرکز میکنند، نه منفی.
برای جلوگیری از افتادن در این تله ذهنی، باید نتایج خود را بهدقت ارزیابی کرد. آیا نتایج حاصل از واقعیتها است یا امید؟ همچنین باید این واقعیت را جدی گرفت که درک آنها همیشه با واقعیت مطابقت ندارد.
-
میمونها و ماشینهای تحریر
بسیاری از معامله گران تصور میکنند که گذشته چیزهای زیادی در مورد آینده به ما میگوید، و این اغلب درست است. میتوان به رفتار قیمت گذشته برخی داراییها نگاه کرد و سپس از آن اطلاعات برای حدسهای آگاهانه در مورد آینده داراییها استفاده کرد.
بااینحال، مهم است که به یاد داشته باشید که این حدسها در همان حد حدس باقی میمانند. و در برخی موارد ممکن است کاملاً بیفایده باشند.
نسیم طالب در کتاب «فریبخوردهی تصادفی» این را کاملاً توضیح میدهد. او در این کتاب مینویسد:
«اگر کسی تعداد بینهایت میمون را جلوی ماشینهای تحریر بگذارد و اجازه دهد به آن دست بزنند، مطمئناً یکی از آنها نسخه دقیق «ایلیاد» را منتشر خواهد کرد.»
او در ادامه این سوال را مطرح میکند که آیا میتوان شرطبندی کرد که همان میمون بعداً ادیسه را تایپ کند؟ البته، این شرط درستی نخواهد بود، زیرا میمون در مرحله اول فقط به طور تصادفی ایلیاد را تایپ کرد.
بسیاری از چیزها به طور تصادفی رخ میدهند و شرطبندی که ممکن است صاعقه دو بار در یک مکان برخورد کند، میتواند شرط بهتری باشد.
این درس بهویژه برای معاملهگران ارزهای دیجیتال که بازارهای نزولی را فرصتی برای خرید آلتکوینهای با تخفیف میبینند، مهم است. حقیقت این است که بسیاری از این کوینها تنها با تبلیغات محبوب شدند.
ممکن است یک توییت در فضای مجازی منتشر شود، یا فردی بانفوذ در مورد آن پست کرده باشد. شرطبندی روی این داراییها برای هایپی دیگر فقط به این دلیل که در گذشته محبوب بودند، یک تله ذهنی است که باید از آن اجتناب کنید.
درحالیکه گذشته گاهی اوقات چیزی در مورد آینده به ما میگوید، رعدوبرق بهسختی دو بار در یک نقطه برخورد میکند. رویدادهای تاریخی معمولاً میتوانند همین باشند – رویدادهای تاریخی و نه بیشتر.
-
حاشیه ایمنی
هر معاملهگری که ارزش سرمایه خود را درک میکند، میداند که حاشیه ایمنی هنگام معامله چقدر مهم است. بااینحال، این الگویی است که مردم باید در صورت خوب بودن آن را بهخاطر بسپارند.
همه در یک بازار صعودی نابغه هستند و آن بازار اغلب به ریسککردن بیش از حد، پاداش میدهد. این اغلب به این معنی است که معامله گران بهاحتمال زیاد هنگام تصمیمگیری برای سرمایهگذاری احتیاط نمیکنند. این برای معامله گران جدید و همچنین برای صندوقهای سازمانی نیز صادق است.
بهعنوانمثال، Sequoia Capital باوجوداینکه اطلاعات کمی در مورد شرکت داشت، اشتباه کرد و از FTX پشتیبانی کرد. آنها علیرغم اینکه سم بنکمن در حال بازیدادن آنها بود، از شرکت حمایت کردند.
بازار صعودی ممکن است به این رفتار پاداش دهد، اما بازار نزولی آن را مجازات خواهد کرد. ممکن است مطمئن باشید که میتوانید درصد معینی از ضرر را مدیریت کنید، اما برنامهریزی برای جلوگیری از آن هوشمندانهتر خواهد بود.
-
پیچیدگی
پیچیدگی یک مدل ذهنی مهم برای کار با آن هنگام تلاش برای درک بازار نزولی است. معامله گران جدید ممکن است از توضیحات پیچیده نکاتی را یاد بگیرند که سعی میکند شکست برخی داراییها و پروژهها را توضیح دهد.
بااینحال، معامله گران جدید خوب است به یاد داشته باشند که هرچه یک پاسخ پیچیدهتر باشد، احتمال اینکه یک مدل معیوب باشد، بیشتر میشود. در بیشتر موارد، سادهترین توضیح، درست است.
شاید دلیل شکست پروژههایی مانند لونا به دلیل هک الگوریتمی پیچیده نباشد، بلکه به این دلیل است که پروژه اساساً ناپایدار بوده است. شاید دلیل شکست FTX این بود که بنکمن از وجوه سرمایهگذاران برای پروژههای دیگر استفاده کرد، نه خطای حسابداری بزرگی که به آن اشاره میکند.
با ایجاد یک فرضیه اساسی و ساده و مقایسه آن با فرضیههای پیچیده، احتمال بیشتری وجود دارد که به نتیجه درستی در مورد رفتار بازار برسید.
سخن پایانی
گاهی اوقات معامله غریزی میتواند حتی بازده بهتری نسبت به مدلهای ذهنی کاملاً محاسبه شده ارائه دهد. اگر کسی بهشدت در مورد معامله احساس خوبی دارد، امتحانکردن آن ضرری ندارد – یا شاید هم با ضرر زیادی همراه باشد.
اگر یک سرمایهگذار جدید در حوزه ارزهای دیجیتال هستید، باید به نحوه تصمیمگیری بهتر اهمیت دهید. این مقاله به تشریح مدلهای ذهنی میپردازد که میتوانید برای این کار از آنها استفاده کنید.
منبع: Dailycoin
درود
آموزنده و کارای
سپاس