یک دلار قوی چطور باعث ایجاد مشکل برای کشورهای دنیا میشود – جایگزین بهتر چیست؟
از زمان پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده ابرقدرت جهان بوده است. و قدرت دلار آمریکا به عنوان ارز غالب بینالمللی، نقشی کلیدی در نفوذ این کشور در صحنه جهانی ایفا میکند.
علیرغم پیشبینیهای مکرر از سقوط دلار، تقریباً 60 درصد از ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان – یعنی پولی که برای پوشش شرایط اضطراری مالی غیرمنتظره در نظر گرفته شده است – به صورت داراییهای دلاری است که البته روندی کاهشی بعد از ظهور یورو داشته است و در حال حاضر در سطوحی است که پیش از این در سال 1995 بوده است.
سهم دلار آمریکا به عنوان ارز پرداخت جهانی بیش از 40 درصد است، درحالیکه سهم آن از بدهی بینالمللی و وامها به ترتیب بیش از 60 و 50 درصد است.
علاوه بر اینکه دلار به عنوان ارزی برای انجام تراکنشهای مالی بینالمللی استفاده میشود، کالاهایی مثل نفت نیز بر پایه دلار قیمتگذاری و معامله و خریدوفروش میشوند.
درحالیکه تسلط دلار بر سیستم مالی دنیا و تاثیر سیاستهای مالی و پولی آمریکا بر زندگی مردم جهان ممکن است برای آمریکاییها خبر خوبی به نظر برسد، برای بسیاری از کشورهای دیگر خبر بدی است.
اسوار پرساد که یک اقتصاددان در موسسه بروکینگز و استاد دانشگاه کرنل است، درباره تسلط پایدار دلار آمریکا کتابی نوشته است.
«او عقیده دارد که تسلط دلار در سطح جهان یک پارادوکس ایجاد کرده است. چون علیرغم اینکه مردم زیادی از اینکه دلار تاثیر زیادی بر زندگیشان تاثیر دارد متنفر هستند، اما باز هم به سمت دلار آمریکا میروند، زیرا واقعاً جایگزین بهتری وجود ندارد. به همین دلیل است که از دلار آمریکا اغلب به عنوان تمیزترین پیراهن در سبد لباسشویی ارزها یاد میشود. جذابیت آن به دلیل عوامل متعددی از جمله اندازه یا سایز اقتصاد ایالات متحده و وضعیتش به عنوان ارز ذخیره در بین بانکهای مرکزی جهان است و در نهایت ثابت شده است که منبع قابل اعتمادی برای رشد اقتصادی است. وقتی اقتصاد ایالات متحده در مقایسه با سایر نقاط جهان نسبتاً بهتر عمل میکند، دلار تقویت میشود. اما یک ویژگی دیگر هم وجود دارد که باعث میشود پول به سمت دلار آمریکا سرازیر میشود، آن هم این است که به عنوان امنترین ارز برای قراردادن پول در زمانهای بحرانی شناخته شده است؛ بنابراین همه اینها در نهایت سلطه دلار را بیشازپیش تثبیت خواهد کرد. این قطعاً یک مشکل جدی برای کشورهای کم درآمدی است که دارای سطح بالایی از بدهی خارجی، به ویژه بدهیهای دلاری هستند.»
کشورهای درحالتوسعه به طور فزایندهای به دلار آمریکا برای استقراض و تجارت متکی هستند که میتواند پیامدهای جدی در داخل کشور به خصوص در زمانهای بحرانی و آشفته داشته باشد.
هنگامی که بانک مرکزی ایالات متحده، فدرال رزرو، در مارس 2022 شروع به افزایش نرخ بهره برای مبارزه با تورم کرد، سرمایهگذاران به سمت سرمایهگذاریهای دلاری ایالات متحده مانند اوراق قرضه و سپردههای ثابت هجوم آوردند.
در همین حال شاخص دلار آمریکا (DXY)، که وزن دلار را در برابر سبدی متشکل از شش ارز قدرتمند دنیا اندازهگیری میکند، در سپتامبر سال 2022 به بالاترین حد خود در 20 سال گذشته رسید و به فشارهای تورمی خارج از کشور دامن زد.
بسیاری از کشورهای کمدرآمد که برای واردات کالاهای ضروری مانند غذا و نفت به دلار وام میگرفتند خیلی زود با مشکل مواجه شدند.
میانگین قیمت مصرفکننده در سطح جهانی نزدیک به 9 درصد رشد کرد و در بعضی کشورها مانند سریلانکا، به بیش از 50 درصد افزایش را به ثبت رساند.
با افزایش قیمتها، ذخایر دلاری این کشورها به طرز خطرناکی شروع به کاهش کرد. کاهش ذخایر منجر به بدترین بحران اقتصادی در تاریخ سریلانکا و استعفای رئیسجمهور این کشور شد. غنا و مصر نیز با افزایش قیمت مواد غذایی و فرار سرمایهگذارهای خارجی از کشور مواجه شدند.
همچنین زمانی که روپیه در برابر دلار به پایینترین حد خود رسید، پاکستان برای بازپرداخت وامهای خود با مشکل مواجه شد.
در بخشهای دیگر آسیا، قدرت دلار خاطرات دردناکی از بحران مالی در سال 1997 را زنده کرد، زمانی که دلارهای بانک مرکزی تایلند تمام و باعث وحشت سرمایهگذاران شد. هرجومرج به سرعت به کره جنوبی، اندونزی و دیگر کشورهای منطقه سرایت کرد. بسیاری از کشورهای خارج از ایالات متحده به دلیل عدم اعتماد سرمایهگذاران خارجی به ارز محلی، به دلار وام میگیرند.
این بدان معناست که وقتی ارزش دلار تقویت میشود، بازپرداخت بدهیها از محل درآمدهای ارز محلی گرانتر میشود. درحالیکه دلار قوی به این معنی است که صادرکنندگان اروپایی و آسیایی نسبت به تولیدکنندگان داخلی در آمریکا برتری دارند، اما هزینه بالاتر وامگرفتن به دلار را پوشش نمیدهد.
از طرف دیگر، ممکن است فکر کنید که دلار قوی به نفع ایالات متحده است، به ویژه از نظر ارزانتر تمام شدن کالاهای وارداتی. اما باید بدانیم که ایالات متحده آنقدر هم واردات ندارد؛ بنابراین یک دلار قوی باعث میشود بسیاری از کشورهای جهان مشکلات زیادی را تحمل کنند.
وقتی دلار تقویت میشود، قدرت خرید کاهش پیدا میکند، در واقع قدرت خرید بسیاری از کشورها که ارزش پول آنها در حال کاهش است.
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که دلار قویتر به تولید ناخالص داخلی و قدرت تجارت جهانی آمریکا اجازه داده است که به سطوحی برسد که در صورت نبود تسلط دلار شاید رسیدن به آن سخت بود. این منجر به نارضایتی فزاینده نسبت به تسلط دلار شده است و بسیاری از کشورها به دنبال جایگزین هستند.
چین CIPS، سیستم پرداخت بینبانکی فرامرزی را راهاندازی کرده است، که میتواند به چین اجازه دهد تا مبادلات پرداخت با سایر کشورها، از جمله رقبای ایالات متحده، مانند روسیه، و همچنین متحدان بالقوه ایالات متحده مانند کشورهای اروپایی را تسهیل میکند.
میزان مبادلات کالا بر حسب رنمنبی تا حدی افزایش یافته است. و این اتفاق در شرایطی رخ داد که دلار در حال تقویت بود. البته هنوز برخی از مشکلات نظارتی وجود دارد که رفع آنها میتواند باعث جلب اعتماد سرمایهگذاران در چین شود و کمک میکند تا چین رنمنبی را به عنوان یک جایگزین معرفی کند.
در همین حال سلطه اقتصادی ایالات متحده به ویژه در بیست سال گذشته کاهش یافته است. سهم تولید و تجارت جهانی به سمت اقتصادهای بازارهای نوظهور، به ویژه چین تغییر کرده است.
اقتصاد ایالات متحده در حال حاضر حدود یکچهارم تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل میدهد که از 30 درصد در سال 2000 کاهش یافته است و سهم چین با شیب قابل توجهی در حال افزایش است.
ظهور ارزهای دیجیتال نیز میتواند نقش مهمی در کاهش اتکا به دلار داشته باشد. این فناوریهای جدید، پرداختهای بینالمللی را که اغلب آهسته و گران بودند، بسیار آسانتر کرده و اصطکاکهای ناشی از معاملات با ارزهای متعدد را کاهش میدهند.
ما شاهد افزایش پرداختهای دیجیتال در کشورهای درحالتوسعه هستیم، فینتک راهی برای ارائه محصولات و خدمات بانکی بسیار اساسی، برای مدیریت پسانداز، حتی برای خانوارهای کمدرآمد، ارائه میکند.
همچنین فینتک محدودیتهای پرداختهای بینالمللی را هم کاهش داده است. اما واقعیت در حال حاضر این است که برای رهایی از چنگال دلار به اصلاحات اساسی در سطح بینالمللی نیاز است.
سوال اصلی این است آیا ایالات متحده اجازه میدهد دلار تضعیف شود؟ بههرحال حقیقت این است که قدرت ارز نقش کلیدی در قدرت نرم کشور ایفا میکند. آنچه که در درگیریهای ژئوپلیتیک اخیر شاهد آن هستیم این است که یک ارز مسلط بر تجارت جهانی – یعنی دلار – به دولت خودش اجازه میدهد که راحتتر به اهداف ژئوپلیتیکی خود دست پیدا کند.
این اهداف میتواند از طریق اعمال تحریمها، کنترلهای مستقیم یا غیرمستقیم، تأثیرگذاری بر نهادهای عمومی مانند سوئیفت که برای سایر اقتصادهایی که ممکن است با غرب همسو نیستند، یک ریسک ژئوپلیتیکی ایجاد کند، قابل دستیابی باشد. با این اوصاف باید به سیاستگذاران در واشنگتن حق بدهیم که به دنبال تقویت دلار باشند، زیرا این به نفع ایالات متحده است.
با اینکه شاهد تحرکات اولیه برای پیداکردن جایگزین برای دلار بودهایم، اما هیچکدام از آنها هنوز تاثیر جدی نداشتهاند. ارزهای دیجیتال هم هنوز راه سختی برای پذیرش عمومی از طرف مردم دارند و وضع قوانین از طرف نهادهای قانونگذار اگرچه باعث جذب سرمایهگذاران بیشتری میشود؛ اما خطر تمرکزگرایی یکی از فاکتورهایی هست که بحث زیادی در مورد آن در جریان است.
به نظر میرسد هنوز دلار هنوز رقیب جدی ندارد که آن را تهدید کند. اما در نظر داشته باشید که بشر برای ورد به عصر تکنولوژی نیاز به گذر از ارزهای فیات دارد. شاید نه همین فردا اما قطعاً بهزودی …
واقعا عالی و کاربردی توضیح دادید ممنونم
درود، خوشحالیم براتون مفید بوده.