اخبار کوتاه را در بخش اخبار فوری ارز دیجیتال سایت آکادمی بیت پین دنبال کنید!
صرافی کوینکس آدرس‌های واریزی شبکه ترون (TRON) را ارتقا داد
درآمد 3350 اتریوم برای آربیتروم DAO حاصل از کارمزد تراکنش‌ها

تورم، افزایش در قیمت‌ها است که می‌توان آن را کاهش قدرت خرید در طول زمان ترجمه کرد. نرخ کاهش قدرت خرید را می‌توان در افزایش متوسط ​​قیمت سبدی از کالاها و خدمات منتخب در یک دوره زمانی منعکس کرد. افزایش قیمت‌ها که اغلب به‌صورت درصد بیان می‌شود، به این معنی است که یک واحد ارز به طور موثر کمتر از دوره‌های قبل خرید می‌کند.

درک تورم

درحالی‌که اندازه‌گیری تغییرات قیمت تک‌تک محصولات در طول زمان آسان است، نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعه‌ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین خدمات زیادی نیاز دارند.


نسخه صوتی این مقاله را از اینجا بشنوید:


این‌ها می‌تواند شامل کالاهایی مانند غلات غذایی، فلز، سوخت، آب و برق، حمل‌ونقل و خدماتی مانند مراقبت‌های بهداشتی، سرگرمی و نیروی کار باشد.

هدف تورم اندازه‌گیری تأثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه متنوعی از محصولات و خدمات است.

اگر قیمت‌ها افزایش یابد، به این معنی است که یک واحد پول، کالا و خدمات کمتری می‌خرد. این ازدست‌دادن قدرت خرید در تامین هزینه‌های زندگی، بر عموم مردم تأثیر می‌گذارد که در نهایت منجر به کاهش رشد اقتصادی می‌شود.

دیدگاه اجماع در میان اقتصاددانان این است که تورم پایدار زمانی اتفاق می‌افتد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.

تورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

برای مبارزه با این امر، مقام پولی (در بیشتر موارد، بانک مرکزی) اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می‌دهد تا تورم را در محدوده مجاز نگه دارد و اقتصاد را روان نگه دارد.

از لحاظ نظری، پول گرایی یک نظریه رایج است که رابطه بین تورم و عرضه پول یک اقتصاد را توضیح می‌دهد. به‌عنوان‌مثال، پس از تسخیر امپراتوری‌های آزتک و اینکا توسط اسپانیا، مقادیر زیادی طلا و به‌ویژه نقره به اقتصاد اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی سرازیر شد. ازآنجایی‌که عرضه پول به‌سرعت افزایش یافت، ارزش پول کاهش یافت و به افزایش سریع قیمت‌ها کمک کرد.

تورم بسته به نوع کالا و خدمات به روش‌های مختلفی اندازه‌گیری می‌شود. نقطه مقابل تورم، تقلیل قیمت‌ها (Deflation) است که نشان‌دهنده کاهش عمومی قیمت‌ها زمانی است که نرخ تورم به زیر ۰ درصد می‌رسد.

علل تورم

افزایش عرضه پول ریشه تورم است، اگرچه این می‌تواند از طریق مکانیسم‌های مختلف در اقتصاد انجام شود. عرضه پول یک کشور می‌تواند توسط مقامات پولی با موارد زیر افزایش یابد:

  • چاپ و اهدای پول بیشتر به شهروندان
  • کاهش قانونی (کاهش ارزش) ارز قانونی
  • اعطای وام جدید از طریق سیستم بانکی با خرید اوراق قرضه دولتی از بانک‌ها در بازار ثانویه (متداول‌ترین روش)

در تمام این موارد، پول در نهایت قدرت خرید خود را از دست می‌دهد. مکانیسم‌های این که چگونه تورم را هدایت می‌کند را می‌توان به سه نوع طبقه‌بندی کرد: تورم بر اساس فشار تقاضا، تورم بر اساس فشار هزینه، و تورم داخلی.

  • تورم بر اساس فشار تقاضا

این حالت زمانی رخ می‌دهد که افزایش عرضه پول و اعتبار، تقاضای کلی برای کالاها و خدمات را با سرعت بیشتری نسبت به ظرفیت تولید اقتصاد تحریک کند. این باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت می‌شود.

وقتی مردم پول بیشتری داشته باشند، احساسات مثبت مصرف‌کننده افزایش می‌یابد. این به نوبه خود منجر به خرج کردن بیشتر می‌شود که قیمت‌ها را بالاتر می‌برد. این یک شکاف بین تقاضا و عرضه، با تقاضای بالاتر و عرضه کمتر، ایجاد می‌کند که منجر به قیمت‌های بالاتر می‌شود.

تورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

  • تورم بر اساس فشار هزینه

در این مورد افزايش قیمت‌ها از طريق واحدهای توليدی حاصل می‌شود. هنگامی که اضافات به عرضه پول و اعتبار به بازارهای کالا یا سایر دارایی‌ها هدایت می‌شود، هزینه‌های انواع کالاهای واسطه افزایش می‌یابد. این امر به‌ویژه زمانی مشهود است که یک شوک اقتصادی منفی به عرضه کالاهای کلیدی وارد شود.

این منجر به هزینه‌های بالاتر برای محصول یا خدمات نهایی می‌شود و قیمت مصرف‌کننده افزایش می‌یابد. به‌عنوان‌مثال، هنگامی که عرضه پول گسترش می‌یابد، رونق سفته‌بازی در قیمت نفت ایجاد می‌کند. این بدان معنی است که هزینه انرژی می‌تواند افزایش یابد و به افزایش قیمت مصرف‌کننده کمک کند که در معیارهای مختلف تورم منعکس می‌شود.

  • تورم داخلی

تورم داخلی مربوط به انتظارات تطبیقی ​​یا این ایده است که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، مردم ممکن است انتظار افزایش مداوم در آینده را با نرخ مشابه داشته باشند.

به‌این‌ترتیب، کارگران ممکن است برای حفظ استاندارد زندگی خود هزینه یا دستمزد بیشتری را طلب کنند. افزایش دستمزد آن‌ها منجر به قیمت تمام شده کالاها و خدمات می‌شود و این مارپیچ دستمزد – قیمت ادامه می‌یابد.

انواع شاخص قیمت

بسته به مجموعه انتخابی کالاها و خدمات مورداستفاده، چندین نوع سبد کالا به‌عنوان شاخص قیمت محاسبه و ردیابی می‌شود. شاخص‌های قیمتی که معمولاً مورداستفاده قرار می‌گیرند، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI) هستند.

  • شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI)

CPI معیاری است که میانگین موزون قیمت‌های سبدی از کالاها و خدمات را که از نیازهای اولیه مصرف‌کننده هستند، بررسی می‌کند. آن‌ها شامل حمل‌ونقل، غذا و مراقبت‌های پزشکی هستند.

تورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

CPI با درنظرگرفتن تغییرات قیمت برای هر کالا در سبد و میانگین آن بر اساس وزن نسبی آن‌ها در کل سبد محاسبه می‌شود. قیمت‌های در نظر گرفته شده، قیمت‌های خرده‌فروشی هر کالا است که برای خرید توسط شهروندان در دسترس است.

تغییرات در CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی مورداستفاده قرار می‌گیرد و آن را به یکی از رایج‌ترین آمارهای مورداستفاده برای شناسایی دوره‌های تورم یا کاهش تورم تبدیل می‌کند. در ایالات متحده، اداره آمار کار (BLS) این نرخ را به‌صورت ماهانه گزارش می‌کند و آن را از سال ۱۹۱۳ محاسبه کرده است.

  • شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI)

WPI یکی دیگر از معیارهای محبوب تورم است. تغییرات قیمت کالاها را در مراحل قبل از سطح خرده‌فروشی اندازه‌گیری و پیگیری می‌کند.

درحالی‌که اقلام WPI از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است، آن‌ها بیشتر شامل اقلام در سطح تولیدکننده یا عمده‌فروشی هستند. به‌عنوان‌مثال، شامل قیمت پنبه برای پنبه خام، نخ پنبه و لباس‌های پنبه‌ای است.

اگرچه بسیاری از کشورها و سازمان‌ها از WPI استفاده می‌کنند، بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده، از نوع مشابهی به نام شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) استفاده می‌کنند.

  • شاخص قیمت تولیدکننده (PPI)

PPI شاخص است که میانگین تغییر قیمت‌های فروش دریافتی توسط تولیدکنندگان داخلی کالاها و خدمات واسطه‌ای را در طول زمان اندازه‌گیری می‌کند.

PPI تغییرات قیمت را از دیدگاه فروشنده اندازه‌گیری می‌کند و با CPI که تغییرات قیمت را از دیدگاه خریدار اندازه‌گیری می‌کند متفاوت است.

در همه انواع، ممکن است که افزایش قیمت یک جزء (مثلا روغن) کاهش قیمت در یک جزء دیگر (مثلا گندم) را تا حدی خنثی کند.

مزایا و معایب تورم

تورم را می‌توان به‌عنوان یک چیز خوب یا بد تعبیر کرد، بسته به اینکه کدام سمت را انتخاب کنیم و با چه سرعتی تغییر رخ می‌دهد.

  • مزایای تورم

افرادی که دارایی‌های مشهود (مانند دارایی‌ها یا کالاهای ذخیره‌شده) دارند، ممکن است دوست داشته باشند مقداری تورم را ببینند، زیرا قیمت دارایی‌هایشان را افزایش می‌دهد و می‌توانند آن را با نرخ بالاتری بفروشند.

تورم اغلب منجر به سفته‌بازی توسط مشاغل در پروژه‌های مخاطره‌آمیز و توسط افرادی می‌شود که در سهام شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ زیرا آن‌ها انتظار بازدهی بهتری نسبت به تورم دارند.

یک سطح بهینه از تورم اغلب تشویق به خرج کردن می‌کند تا پس‌انداز. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد، ممکن است انگیزه بیشتری برای خرج کردن به‌جای پس‌انداز و خرج کردن وجود داشته باشد. این ممکن است هزینه‌ها را افزایش دهد که ممکن است فعالیت‌های اقتصادی را در یک کشور تقویت کند. یک رویکرد متعادل، تورم را در محدوده بهینه و مطلوب نگه می‌دارد.

  • معایب تورم

خریداران ممکن است از تورم راضی نباشند، زیرا باید پول بیشتری بپردازند. افرادی که دارایی‌هایی مانند پول نقد یا اوراق قرضه دارند، ممکن است تورم را دوست نداشته باشند، زیرا ارزش واقعی دارایی آن‌ها را از بین می‌برد.

به‌این‌ترتیب، سرمایه‌گذارانی که به دنبال محافظت از پرتفوی خود در برابر تورم هستند، باید طبقات دارایی‌های محافظت شده تحت پوشش تورم، مانند طلا، کالاها و تراست‌های سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات (REIT) را در نظر بگیرند.

نرخ تورم بالا و متغیر می‌تواند هزینه‌های عمده‌ای را بر اقتصاد تحمیل کند. کسب‌وکارها، کارگران و مصرف‌کنندگان باید در تصمیم‌گیری‌های خرید، فروش و برنامه‌ریزی خود، تأثیرات افزایش قیمت‌ها را در نظر بگیرند.

این یک منبع اضافی از عدم اطمینان را به اقتصاد وارد می‌کند، زیرا ممکن است در مورد نرخ تورم آینده اشتباه حدس بزنند. انتظار می‌رود زمان و منابع صرف شده برای تحقیق، برآورد و تعدیل رفتار اقتصادی تا سطح عمومی قیمت‌ها افزایش یابد. این با مبانی اقتصادی واقعی مخالف است که ناگزیر هزینه‌ای را برای اقتصاد به‌عنوان یک کل نشان می‌دهد.

حتی نرخ تورم پایین، باثبات و به‌راحتی قابل‌پیش‌بینی، که برخی آن را بهینه می‌دانند، ممکن است منجر به مشکلات جدی در اقتصاد شود. دلیل آن این است که پول جدید چگونه، کجا و چه زمانی وارد اقتصاد می‌شود. هر زمان که پول و اعتبار جدید وارد اقتصاد می‌شود، همیشه در دست افراد خاص یا شرکت‌های تجاری است.

فرایند تعدیل سطح قیمت به عرضه پول جدید، زمانی ادامه می‌یابد که آن‌ها پول جدید را خرج می‌کنند و از دستی به دست دیگر و حسابی به ‌حساب دیگر در اقتصاد می‌چرخند.

کنترل تورم

تنظیم‌کننده مالی یک کشور مسئولیت مهم کنترل تورم را بر عهده دارد. این امر با اجرای اقداماتی از طریق سیاست های پولی انجام می‌شود که به اقدامات بانک مرکزی یا سایر کمیته‌هایی که اندازه و نرخ رشد عرضه پول را تعیین می‌کنند، اشاره دارد.

در ایالات متحده، اهداف سیاست پولی فدرال رزرو شامل نرخ بهره بلند مدت متوسط، ثبات قیمت و حداکثر اشتغال است. هر یک از این اهداف برای ایجاد یک محیط مالی باثبات در نظر گرفته شده است. فدرال رزرو به وضوح اهداف بلندمدت تورم را به منظور حفظ نرخ تورم بلندمدت ثابت، که تصور می‌شود برای اقتصاد مفید است، اعلام می‌کند.

ثبات قیمت – یا سطح نسبتاً ثابت تورم – به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که برای آینده برنامه‌ریزی کنند زیرا می‌دانند چه انتظاری دارند. فدرال رزرو معتقد است که این امر حداکثر اشتغال را ارتقا می‌دهد، که توسط عوامل غیر پولی تعیین می‌شود که در طول زمان در نوسان هستند و بنابراین در معرض تغییر هستند.

به همین دلیل، فدرال رزرو هدف خاصی را برای حداکثر اشتغال تعیین نمی‌کند و تا حد زیادی توسط ارزیابی‌های کارفرمایان تعیین می‌شود. حداکثر اشتغال به معنای بیکاری صفر نیست، زیرا در هر زمان سطح مشخصی از نوسانات وجود دارد.

مقامات پولی نیز در شرایط سخت اقتصادی اقدامات استثنایی انجام می‌دهند. به‌عنوان‌مثال، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو ایالات متحده نرخ‌های بهره را نزدیک به صفر نگه داشته و یک برنامه خرید اوراق قرضه به نام تسهیل کمی (QE) را دنبال کرده است.

برخی از منتقدان این برنامه ادعا کردند که این برنامه باعث افزایش تورم در دلار آمریکا می‌شود، اما تورم در سال ۲۰۰۷ به اوج خود رسید و طی هشت سال آینده به طور پیوسته کاهش یافت.

بانک مرکزی اروپا (ECB) نیز سیاست‌هایی برای مقابله با کاهش تورم در منطقه یورو دنبال کرده است و برخی از مناطق نرخ بهره منفی را تجربه کرده‌اند. این به دلیل ترس از اینکه تورم ممکن است در منطقه یورو حاکم شود و منجر به رکود اقتصادی شود، است.

علاوه بر این، کشورهایی که نرخ رشد بالاتری را تجربه می‌کنند، می‌توانند نرخ تورم بالاتری را جذب کنند. هدف هند حدود ۴ درصد (با تلورانس بالا ۶ درصد و تحمل کمتر ۲ درصد) است، درحالی‌که برزیل ۳.۵ درصد (با تلورانس بالا ۵ درصد و تحمل کمتر ۲ درصد) را هدف قرار داده است.

نمونه‌های شدید تورم

ازآنجایی‌که همه ارزهای جهانی پول واقعی هستند، عرضه پول می‌تواند به دلایل سیاسی به‌سرعت افزایش یابد و در نتیجه سطح قیمت‌ها به‌سرعت افزایش یابد. معروف‌ترین مثال، تورم شدیدی است که در اوایل دهه ۱۹۲۰ بر جمهوری وایمار آلمان رخ داد.

تورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

کشورهایی که در جنگ جهانی اول پیروز شدند، از آلمان غرامت طلب کردند که نمی‌توانست آن را با ارز کاغذی آلمان پرداخت کند، زیرا به دلیل استقراض دولت ارزش مشکوکی داشت. آلمان تلاش کرد اسکناس‌های کاغذی را چاپ کند، با آن‌ها ارز خارجی بخرد و از آن برای پرداخت بدهی‌های خود استفاده کند.

این سیاست به کاهش سریع ارزش مارک آلمان همراه با تورم فوق‌العاده همراه با توسعه منجر شد. مصرف‌کنندگان آلمانی به این چرخه پاسخ دادند و سعی کردند پول خود را در سریع‌ترین زمان ممکن خرج کنند و درک کردند که هر چه بیشتر منتظر بمانند ارزش آن کمتر و کمتر خواهد بود.

پول بیشتر و بیشتر به اقتصاد سرازیر شد و ارزش آن به حدی کاهش یافت که مردم دیوارهای خود را با اسکناس‌های عملاً بی‌ارزش کاغذ کردند. موقعیت‌های مشابهی در پرو در سال ۱۹۹۰ و زیمبابوه بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ رخ داده است.

چرا تورم در حال حاضر این‌قدر بالاست؟

در سال ۲۰۲۲، نرخ تورم در ایالات متحده و در سراسر جهان به بالاترین سطح خود از اوایل دهه ۱۹۸۰ افزایش یافت. درحالی‌که هیچ دلیل واحدی برای این افزایش سریع قیمت‌های جهانی وجود ندارد، مجموعه‌ای از رویدادها با هم کار کردند تا تورم را به چنین سطوح بالایی افزایش دهند.

همه‌گیری کووید -۱۹ در اوایل سال ۲۰۲۰ منجر به قرنطینه‌ها و سایر اقدامات محدودکننده شد که زنجیره‌های تامین جهانی، از بسته‌شدن کارخانه‌ها تا گلوگاه‌ها در بنادر دریایی را تا حد زیادی مختل کرد.

در همان زمان، دولت‌ها چک‌های محرک و افزایش مزایای بیکاری را برای کمک به کاهش اثرات مالی این اقدامات بر افراد و مشاغل کوچک صادر کردند. زمانی که واکسن‌های کووید گسترش یافت و اقتصاد به‌سرعت برگشت، تقاضا (که تا حدی توسط پول محرک و نرخ‌های بهره پایین تامین می‌شد) به‌سرعت از عرضه پیشی گرفت، که هنوز برای بازگشت به سطح قبل از کووید تلاش می‌کرد.

تهاجم بی‌دلیل روسیه به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲ منجر به یک سری تحریم‌های اقتصادی و محدودیت‌های تجاری علیه روسیه شد و عرضه نفت و گاز جهان را محدود کرد؛ زیرا روسیه تولیدکننده بزرگ سوخت‌های فسیلی است.

در همان زمان، قیمت مواد غذایی افزایش یافت؛ زیرا غلات اوکراین نمی‌توانست صادر شود. همان‌طور که قیمت سوخت و مواد غذایی افزایش یافت، منجر به افزایش مشابه در زنجیره ارزش شد.

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

دیدگاه ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.

استفاده از کلمات و محتوای توهین‌آمیز و غیراخلاقی به هر شکل و هر شخص ممنوع است.

انتشار هرگونه دیدگاه غیراقتصادی، تبلیغ سایت، تبلیغ صفحات شبکه‌های اجتماعی، قراردادن اطلاعات تماس و لینک‌های نامرتبط مجاز نیست.